خورشید زیباست

از خورشید دور باش و از نورش نور بگیر!
خورشید زیباست

من اگه خودم عامل به این ها بودم
این متن ها اثر داشت
پس منو ببخشید!

------
بزرگی میگفت بیکار نباش، صلوات بفرست!

نویسنده: مدیر وبلاگ :)

آخرین نظرات

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

یکی از جالب ترین مسائلی که در اسلام است همین سه روز روزه گرفتن در ماه برابری کردنش با یک ماه است، مساله ای که قدری عجیب به نظر میرسد و در این یادداشت کوتاه به دو فلسفه اصلی این مطلب خواهم پرداخت.

متن روایت

حماد بن عثمان از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود: 

رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) آن قدر روزه [مستحبی] گرفت تا اینکه [مردم] گفتند: حضرت افطار نمى‏ کند، 

سپس آن قدر افطار کرد [و روزه مستحبی نگرفت] تا اینکه گفتند: روزه [مستحبی] نمى‏ گیرد! 

پس از آن مانند داود (علیه السّلام) یک روز روزه مى‏ گرفت و روز دیگر افطار مى‏ نمود، و در مراحل پایانى عمر، در هر ماه، سه روز را روزه مى‏ گرفت و مى‏ فرمود: این گونه روزه گرفتن [یعنی سه روز روزه گرفتن در ماه، از جهت معنوی و ثواب] برابر با روزه تمام ماه است، و کینه درون و وسوسه را از بین مى‏ برد. 

حماد از حضرت پرسید: آن روزها کدامند ؟ فرمود: اولین پنجشنبه دهه اول، و اولین چهارشنبه دهه دوم، و آخرین پنجشنبه دهه سوم هر ماه. حماد پرسید: چرا این روزها برای روزه تعیین شدند؟ فرمود: در امت هاى پیش از ما هر گاه عذاب بر آنان نازل مى‏ شد، در یکى از این روزها نازل می شد، پس رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) این روزهای ترسناک را براى روزه گرفتن انتخاب نمود! (1)


دو مساله است که در متن رویات مطرح شده است و سه مساله هم است که از روایات دیگر و تجربه برداشت میشود که به طور خلاصه به بیان آن میپردازیم:

1. کینه درون و وسوسه را از بین می برد:

وقتی شما یک روز روزه میگیری و بعضی روزها نمیگیری و دومرتبه بخواهی روزه بگیری، مکرر از درون وسوسه خواهی شد که امروز را هم نگیر، و این روزه گرفتن نفس را ضعیف میکند و انسان را در تصمیم گیری ها قوی میکند.


2. یادآوری گناهان و عذابی که اسحقاقش است

میدانیم که طبق احادیث بعد از پیامبر عذاب به صورتی که در زمان پیامبران گذشته بود برداشته شد، روزه گرفتن در روزهایی که عذاب بر گناهکاران نازل میشد یادآوری این نکته است که بدانیم برخی گناهانی که ساده می انگاریمشان چه عذاب هایی ممکن بود در پی داشته باشد.


3. تعادل در دین

ابتدای آن روایت هم گفته شد که پیامبر هر روز روزه میگرفت و مردم گمان میکردند که اصلا پیامبر غذا نمیخورد، برای رعایت حد وسط و تعادل پیامبر این مساله را رساند به ماهی سه روز تا در همه مسائل مسلمانان بتوانند حد وسط را رعایت کنند. تعادل در دین مساله ایست که رعایت نکردنش منجر به رشد تکفیری ها هم خواهد شد.


4. از لحاظ روانی سه روز برابر با یک ماه است

این همان مساله ایست که در یادداشت قبل هم مطرح کردیم، وقتی شما چند روز روزه نمیگیری و میخواهی یک روز روزه بگیری، شناخت مرد از نامرد است، معلوم میشود با عشق روزه میگیری یا طبق عادت، چون نفس برایش خیلی سنگین است که در پس چند روز روزه نگرفتن یک روز روزه بگیرد و این مساله چون هر ده روز اتفاق می افتد اهمیتش دقیقا مانند این است که آن ده روز را هم روزه بودی، برای همین از لحاظ روانی و تجربی این سه روز برابر با آن یک ماه است.


5. قرار عاشقی و تعبد

این سه روز مانند قرار عاشقی است، قرار خدا این است که این سه روز را روزه بداریم، مانند سر قرار رسیدن است و آن قدر مهم است که مانند یک ماه روزه داری است.



پی نوشت

1- فقها هم بر اساس همین روایات گفته اند که سه روز روزه در هر ماه مستحب است: روزه اولین پنجشنبه هر ماه و آخرین پنجشنبه هر ماه و اولین چهارشنبه دهه دوم هر ماه. (وسیلة النجاة، آیة الله بهجت، ج 1 ، ص 327) 

  • ارادتمند شما

روزه از آن اعمال عبادی است که ثواب بسیاری در روایات برای آن در نظر گرفته اند، عملی که اهل بیت، اولیاء و پیامبر رحمت همواره بر آن مداومت داشتند. داستان هایی از روزه داری سلمان فراسی و بزرگان دیگر در روایات هست که همگی بر حریص بودن اولیاء بر روزه داری است.


سلمان و استفاده از فرصت های دینی

سلمان فارسی روزه میگرفت، به دستوری که اهل بیت بر آن توصیه داشتند، آن هم سه روز روزه داری در سال بود که در روایت زیر داستان بیان میشود:

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: روزى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به اصحاب خود فرمود: کدام یک از شما تمام مدت عمر خود را روزه می دارید و کدام یک تمام شب ها را زنده دارى می نمائید؟ سلمان فارسى عرض کرد: اى رسول خدا !من پیوسته روزها را روزه می دارم و شب ها را به عبادت و زنده دارى مشغول هستم و هر روز یک قرآن ختم می کنم.

بعضى از اصحاب از سخنان سلمان در غضب شدند و گفتند: اى رسول خدا! این مرد فارسى مى‏خواهد بر ما عرب ها فخر و مباهات کند. دروغ می گوید. ما بسیارى از روزها را دیدیم روزه دار نیست و شب ها می خوابد.

پیغمبر اکرم فرمود: چه می گوئید ، سلمان مانند لقمان حکیم است. از او سؤال کنید تا جواب بدهد. آن وقت سلمان گفت : در هر ماه سه روز روزه می دارم و خداوند می فرماید: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها  هر کس عمل نیکى به جا آورد، ده برابر خداوند پاداش به او مرحمت مى- کند . ماه شعبان را به ماه رمضان متصل می کنم به این کیفیت تمام روزها را روزه می دارم و پیغمبر اکرم فرمود: هر کس با طهارت بخوابد ،مانند آن است که شب زنده دارى نموده، شب ها با وضو مى‏خوابم و هر روز سه مرتبه سوره اخلاص می خوانم.

صحابه چون این سخنان را از سلمان شنیدند، گویا سنگى به دهانش انداخته اند ، شرمسار شدند و دیگر سخنى نگفتند. (1)


پس چرا باید روزی روزه داری حرام باشد؟

البته دلیل اصلی روزه داری همان است که نزد خدای متعال است و جایی به طور دقیق بیان نشده است اما آنچه از تجربه دین داری و روحیات انسان ها و برخی روایات میشود فهمید دو چیز است که هر دو مهم و ضروری است:

1. رعایت تعادل و حد وسط در دین

2. شناخت مرد از نامرد در عبادت


اسلام دین تعادل است، 

اگر این ویژگی دین اسلام را در کنار آن خصوصیت انسانها قرار دهیم که همواره تمایل به افراط و تفریط و خروج از حدّ اعتدال دارند، می‌توان ربط میان این سخن و فلسفة تحریم روزه در این دو عید را درک نمود. 

روز عید باید روز خوردن و آشامیدن باشد و مقدس مأبی نبایستی چنان بر آدمها مسلط گردد که عید بودن عید را نیز فراموش کنند. به دیگر سخن، عظمت و بزرگی این دو عید به اندازه‌ای است که عید بودن آنها به هیچ عنوان نباید تحت‌الشعاع مسائل دیگر قرار گیرد. 

روزه گرفتن در این دو روز بدون شک این دو عید بزرگ را کم‌رنگ می‌سازد. و شارع چون به این کم‌رنگ شدن راضی نیست دستور به تحریم داده است. 

در حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ اشاره‌ای است به همین مضمون. ایشان می‌فرماید: در روز عید فطر و عید اضحی روزه نباید گرفت. چون رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود که این روزها روزهای خوردن و آشامیدن و شادی کردن است.(2)


پس چرا بقیه اعیاد روزه گرفتن اشکالی ندارد؟

بقیه اعیاد قبلش یک جریان زهد سنگین نیست، مثلا در ماه رمضان یک دوره یک ماهه زاهدانه است و در عید قربان قبلش حج و مسائل مربوط به آن ولی در اعیاد دیگر قبلش جریان زاهدانه سنگینی نیست و در ضمن  حکم قطع کننده و حفظ تعادل را نخواهد داشت.


شناخت مرد از نامرد در عبادت است

به گفته بزرگان نفس انسان به یک روز عادت میکند به گناه، اصلا خاصیت نفس این است که برای علاقه مند شدن به گناه یک لحظه برایش کافیست در حالی که برای عادت به مسائل عبادی زمان زیادی نیاز است، به همین خاطر اواخر ماه مبارک کم کم جان انسان ها علاقه مند به روزه میشود.

اگر روز عید فطر روزه حرام نباشد خیلی ها همین منوال را ادامه میدهند و بر طبق عادت روزه داری میکنند، خیلی ها را دیدم که اواخر ماه رمضان به خود قول می دهند که از این به بعد بیایید در غیر ماه مبارک هم روزه بگیریم، ولی به محض تمام شدن عید فطر روزه گرفتن سخت میشود، چون نفس به همان یک روز عادت می کند.

پس خداوند برای شناساندن روزه داران حقیقی به خودشان این روز را حرام کرد تا ببیند چه کسی است که بعد از عید فطر روزه داری میکند. خداوند عبادت از روی عادت را علاقه ای ندارد، عبادت باید با مبارزه با نفس و عشق باشد.

اگر مردی روزهای بعد از عید فطر را روزه داری کن!


پی نوشت:

1. تفسیر جامع‏، بروجردى، انتشارات صدر، تهران‏، 1366 ش‏، چاپ ششم‏.

2. نوری طبرسی، حاج میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل‌ البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 407 هـ . ق، ج 7، ص 551.


  • ارادتمند شما

تا به حال به این فکر کردید که خداوند دستور میداد برای عبادت با من هر کس یک بار در ماه فرصت دارد؟ یا مقلا هر کس یک بار حق دارد در ماه فقط نام مرا بخواند و من همان یک بار به حرف او گوش خواهم داد.

یا اینکه مثلا برای عبادت محدودیت داشتیم، مثلا دستور این بود که هر کس حق دارد یک بار در ماه نماز بخواند و بعد از نماز اگر حرفی با من دارد بزند!

همه فرصت عبادت برابر دارند

اسلام، با همه ی زیبایی هایی که تا به حال دیده نشده این محدودیت را قرار نداده است، بلکه گفته هر زمان که خواستی عبادت کنی میتوانی، نه تنها اینگونه، گفته عبادت هایی که نتوانستی به جا بیاوری را هم میتوانی قضا کنی! یا مثلا میتوانست بگوید شب قدر برای کسانی است که هیچ حرامی مرتکب نشده باشند.

فرقی هم نگذاشته که این قضا شدنش از قصد باشد یا سهوا، هر عملی که انجام نشد در اسلام باز هم فرصت انجام آن هست.

در بحث گناهان هم آن را به دو قسم تقسیم کرده که عقل هر فرد آن تقسیم بندی را تایید میکند، گناهانی که به بنده ای آسیب می رساند، گناهانی که بین بنده و خداست.

حق الناس

گناهان قسم اول که حق الناس باشد را اسلام سپرده به انسان، و گفته خود انسان باید از عهده جبران آن برآید و حلالیت بگیرد که کار بسیار سختی است.

امام علی علیه السلام می فرمایند:

الحَجَرُ الغَصبُ فی ‌الدّارِ رَهنٌ عَلی خَرابِها!
وجود یک آجر غصبی در بنای یک خانه، رهن بر ویرانی آن خانه خواهد بود! 1


حق الله

گناهان قسم دوم حق الله است و همه ی زیبایی های بخشش را خداوند به عرصه ظهور گذاشته است. همه ی زیبایی های خداوند را میتوانی اینچا ببینی

خداوند ستار است، غفار است، رحیم است، رحمان است. گفته اگر گناهی کردی به خودم بگو، با خودم در میان بگار، رایگان، هر وقت هم که خودت خواستی، هرجور که خودت خواستی، فقط به خودم بگو، نه این که مانند مسیحیت آن را به بنده ها بگویی و از تو پولی نیز دریافت کنند و آبرویی برایت باقی نماند.

زمان هایی را هم گذاشته که حتما و لابد دعاها بالا می رود، یکی اش همین شب قدر است، گفته این شب هزار شب است، عبادت در این شب مانند عبادت هزار شب است، یعنی اثرات وضعی آن را نیز برایت در پی دارد، و اینجا خداوند باز هم به طرز باورنکردنی درهای بخشش را بازگذاشته است.

نعمت از بس بزرگ است دیده نمیشود

و خدای ما خدایی است، که هیچ محدودیتی در ارتباط بنده با خویش نگذاشته است، نعمتی که آن قدر بزرگ است دیده نمی شود. کافیست بدانی کی وقت عبادت است، به این حدیث نگاه کنید:

امام علی علیه السلام: إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ
دل‌ها را «رویکردی» است و «رویگردی». پس آنگاه که روی کرد و پذیرش نشان داد به مستحبّاتش وادارید، و اگر روی گرداند و آمادگی نداشت به واجباتش بسنده کنید. 2


همین! خواستم بگویم، حواسمان باشد، اینکه هر وقت میتوانیم عبادت کنیم هم خودش مساله ایست!!!


پی نوشت:

1. نهج البلاغه - حکمت 232

2. نهج البلاغه - حکمت 203

  • ارادتمند شما