خورشید زیباست

از خورشید دور باش و از نورش نور بگیر!
خورشید زیباست

من اگه خودم عامل به این ها بودم
این متن ها اثر داشت
پس منو ببخشید!

------
بزرگی میگفت بیکار نباش، صلوات بفرست!

نویسنده: مدیر وبلاگ :)

آخرین نظرات

وقتی قدرت داری چون مردم ساده زندگی کن!

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۴۹ ق.ظ

زندگی امام موسی کاظم علیه السلام سراسر درد بود و هجران و سختی و مشقت و آنچه از مردم و اجتماع میدید نامروتی بود و نامردی، اما آنچه در رفتار ایشان هست بزرگی و بخشش و کرامت است و در سختی ها و ناملایمات خوب و مهربان بودن یکی از خصلت های خوبان است که به تبعیت از اهل بیت در جان اولیاء نهفته است.

طی الارض امام موسی کاظم از زندان

مرحوم شیخ صدوق و دیگر بزرگان آورده اند: پس از آن که چون هارون الرّشید حضرت ابوالحسن ، امام موسى کاظم علیه السلام را از زندان بصره به بغداد منتقل کرد، تحویل شخصى به نام سندى بن شاهک یهودى داده شد.

و در زندان بغداد، حضرت بسیار تحت کنترل و فشار بود؛ و زیر انواع شکنجه هاى روحى و جسمى قرار گرفت ، تا جائى که حتّى دست و پا و گردن آن امام مظلوم علیه السلام را نیز به وسیله غل و زنجیر بستند.

امام حسن عسکرى علیه السلام در این باره فرموده است :

جدّم ، حضرت موسى بن جعفر علیه السلام سه روز پیش از شهادتش ، زندان بان خود - مسیّب - را طلبید و اظهار نمود:

من امشب به مدینه جدّم ، رسول خدا صلى الله علیه و آله مى روم تا با آن حضرت تجدید عهد و میثاق نمایم و آثار امامت را تحویل امام بعد از خودم دهم .

مسیّب عرض کرد: اى مولاى من ! شما در میان این غل و زنجیر و آن همه ماءمورین اطراف زندان ، چگونه قصد چنین کارى را دارى ؟

و من چگونه زنجیرها و درب هاى زندان را باز کنم ، در حالى که کلید قفل ها نزد من نیست ؟!

امام علیه السلام فرمود: اى مسیّب ! ایمان و اعتقاد تو نسبت به خداوند متعال و هچنین نسبت به ما اهل بیت عصمت و طهارت سُست است .

و سپس حضرت افزود: همین که مقدار یک سوّم از شب سپرى گردید، منتظر باش که چگونه خارج خواهم شد.

مسیّب گوید: من آن شب را سعى کردم که بیدار بمانم و متوجّه حرکات امام موسى کاظم علیه السلام باشم ؛ ولى خسته شدم و خواب چشمانم را فرا گرفت ؛ و لحظه اى در حال نشسته ، خوابم برد.

ناگهان متوجّه شدم که حضرت با پاى مبارکش مرا حرکت مى دهد، پس ‍ سریع از جاى خود برخاستم ؛ و هر چه نگاه کردم اثرى از دیوار و ساختمان و زندان ندیدم ، بلکه خود را به همراه حضرت در زمینى هموار مشاهده نمودم .

و چون گمان کردم که آن حضرت مرا نیز به همراه خود از آن ساختمان ها بیرون آورده است ، گفتم : یاابن رسول اللّه ! مرا نیز از شرّ این ظالم نجات بده .

حضرت اظهار نمود: آیا مى ترسى تو را به جهت من از بین ببرند و بکُشند؟

و سپس افزود: اى مسیّب ! در همین حالى که هستى ، آرام باش ، من پس از مدّتى کوتاه باز مى گردم .

مسیّب با تعجّب سؤال کرد: یاابن رسول اللّه ! غل و زنجیرى که بر دست و پاى شما بود، چگونه گشودى ؟!

امام علیه السلام فرمود: خداوند متعال به جهت ما اهل بیت ، آهن را براى حضرت داود علیه السلام ملایم و نرم کرد؛ و این کار براى ما نیز بسیار سهل و ساده است .

آن گاه حضرت از نظرم ناپدید گشت و با ناپدید شدنش دیوارها و ساختمان زندان با همان حالت قبل نمایان گردید.

و چون ساعتى گذشت ناگهان دیدم دیوارها و ساختمان زندان به حرکت درآمد و در همین حالت ، مولا و سرورم حضرت موسى بن جعفر علیهما السلام را دیدم که به زندان بازگشته است و همانند قبل غل و زنجیر بر دست و پاى مبارک حضرت بسته مى باشد.

از دیدن این معجزه ، بسیار تعجّب کردم و به سجده افتادم .

بعد از آن امام علیه السلام به من فرمود: اى مسیّب ! برخیز و بنشین ؛ و ایمان خود را تقویت و کامل گردان ، و سپس افزود: من سه روز دیگر از این دنیا و محنت هاى آن خلاص خواهم شد و به سوى خداوند متعال و مهربان رهسپار مى گردم. (1)

روایتی ساده با درس های بسیار که برای تک تک لحظه هایمان نصب العین شود تا راه را گم نکنیم. آنچه که در این روایت همیشه برای من جذاب است اینکه از قدرتی که داشتند هرگر خلاف جهت قدرت عادی اجتماع استفاده نمیکردند.

کارها با روال طبیعی انجام شود

اهل بیت به سبب ایمانی که داشتند و اتصالی که به خدای تعالی برایشان حاصل بود قدرت بسیار داشتند و این قدرت چون الهی بود هیچ گاه سبب نشد اهل بیت برای انجام کاری در جهت نابودی دشمنانشان از قدرت بی پایان خود استفاده کنند.

مثلا این طور نبود که بنشینند و فقط برای زندگی شان دعا کنند، دعا را کنار تلاش و کوششان می­آوردند، در زمین زراعی سخت کار می­کردند، تاکید بسیار داشتند که هر چیزی از مسیر خودش پیش رود و در این میان هیچ چیز را چون تلاش و کوشش نیکو نمیدانستند. (2)

برای هدایت مردم باید عادی رفتار کرد نه از موضع قدرت

مثلا میتوانستند از زندان به راحتی رها شوند ولی برای هدایت مردم امور را عادی و طبیعی پیگیری میکردند، در زندان به سادگی حصارها را با طی الارض در می­نوردیدند اما هرگز با این طریق خد را از زندان خلاص نکردند، زیرا این زندان حاصل جهل مردم بود و مردم باید میدیدند که جهلشان امامشان را به زندان میبرد و این برای صاحبان قدرت نکته های بسیار دارد.

امروزه نیز اگر شخصی قدرت دارد، پستی دارد، منصبی دارد، هرگز نباید این قدرت را وسیله ای برای پیش بردن امور در غیر روال عادی و جاری خود استفاده کند، زیرا مردم دیگر از او پذیرا نیستند، هیچ چیزی را پذیرا نیستند.

تصور کنید که اهل بیت قرار بود با قدرت بی پایان خود همه را هدایت میکردند، آنگاه مردم از خود اختیاری نداشتند، ایمان ها در برابر شبهات ساده سست میشود زیرا برای کفر این شبهه محکم میشد که اهل بیت مثل ما زندگی نمیکنند، حال آنکه خداوند در آخرین آیه مبارکه سوره کهف میفرمایند: قل انما انا بشر مثلکم(3)، و این مثل ما بودن زمینه هدایت و رشد است.

مردم چون خود را میپسندند

آنچه که امروزه مردم را بر اکتسابی بودن قدرت اهل بیت در ایمان محکم میکند همین سختی هایی است که همچون دیگر مردم کشیده اند، این هم یک درس الهی است هم یک درس سیاسی هم یک درس اجتماعی.

یعنی برای هدایت مردم اول خودت سختی بکش و برای محکم شدن جامعه همچون مردم امورت را به جا بیاور و اگر دارای قدرست سیاسی هستی از قدرتی که فرای مردم عادی جامعه داری استفاده نکن، زیرا این کار مردم را از مسولین دور میکند.

درسی برای روحانیون

آنچه که امروزه مردم را از روحانیت دور میکند، اعمال برخی از ما روحانیون است، میبینند، روحانی چون روحانی است خلاف میکند و قانون ممکن است با او کاری نداشته باشد، میبینند روحانی به واسطه اعتباری که روحانیت به او داده است در بسیاری از صف هایی که برای گرفتن امکانات اجتماعی وجود دارد بدون مراعات کردن قوانین صف به هدف خود میرسند و این هر روز روحانی را از مردم دورتر میکند.

ایمان با سختی و کوشش به دست می­آید و یکی از همین مصادیق سختی و کوشش همین در مردم بودن و با مردم بودن و چون مردم عادی زیستن است که خداوند در قرآن میفرمایند: انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه(4)، برای رسیدن به حضرت حق باید سختی کشید آن هم چه سختی کشیدنی، این طور نیست که ایمان به سادگی به دست بیاید و برای همین است اهل بیت و پیامبران این همه برای کارگران و چوپانان ارزش قائل میشدند، زیرا مشقت و سختی در کارشان خیلی از خصلت های بد را دور میکند.

پی نوشت:

1.       عیون اءخبارالرّضا علیه السلام : ج 1، ص 100، ح 6، هدایة الکبرى : ص 265، عیون المعجزات : ص 107، مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص ‍ 303 با تفاوت در بعضى عبارتها

2.       عوالى اللئالى : ج 3، ص 200، ح 22

3.       آیه اخر سوره کهف

4.       آیه 6 سوره مبارکه انشقاق

 

 

  • ارادتمند شما

امام موسی کاظم

زندان

طی الارض

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">