خورشید زیباست

از خورشید دور باش و از نورش نور بگیر!
خورشید زیباست

من اگه خودم عامل به این ها بودم
این متن ها اثر داشت
پس منو ببخشید!

------
بزرگی میگفت بیکار نباش، صلوات بفرست!

نویسنده: مدیر وبلاگ :)

آخرین نظرات

یکی از جالب ترین مسائلی که در اسلام است همین سه روز روزه گرفتن در ماه برابری کردنش با یک ماه است، مساله ای که قدری عجیب به نظر میرسد و در این یادداشت کوتاه به دو فلسفه اصلی این مطلب خواهم پرداخت.

متن روایت

حماد بن عثمان از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده که فرمود: 

رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) آن قدر روزه [مستحبی] گرفت تا اینکه [مردم] گفتند: حضرت افطار نمى‏ کند، 

سپس آن قدر افطار کرد [و روزه مستحبی نگرفت] تا اینکه گفتند: روزه [مستحبی] نمى‏ گیرد! 

پس از آن مانند داود (علیه السّلام) یک روز روزه مى‏ گرفت و روز دیگر افطار مى‏ نمود، و در مراحل پایانى عمر، در هر ماه، سه روز را روزه مى‏ گرفت و مى‏ فرمود: این گونه روزه گرفتن [یعنی سه روز روزه گرفتن در ماه، از جهت معنوی و ثواب] برابر با روزه تمام ماه است، و کینه درون و وسوسه را از بین مى‏ برد. 

حماد از حضرت پرسید: آن روزها کدامند ؟ فرمود: اولین پنجشنبه دهه اول، و اولین چهارشنبه دهه دوم، و آخرین پنجشنبه دهه سوم هر ماه. حماد پرسید: چرا این روزها برای روزه تعیین شدند؟ فرمود: در امت هاى پیش از ما هر گاه عذاب بر آنان نازل مى‏ شد، در یکى از این روزها نازل می شد، پس رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) این روزهای ترسناک را براى روزه گرفتن انتخاب نمود! (1)


دو مساله است که در متن رویات مطرح شده است و سه مساله هم است که از روایات دیگر و تجربه برداشت میشود که به طور خلاصه به بیان آن میپردازیم:

1. کینه درون و وسوسه را از بین می برد:

وقتی شما یک روز روزه میگیری و بعضی روزها نمیگیری و دومرتبه بخواهی روزه بگیری، مکرر از درون وسوسه خواهی شد که امروز را هم نگیر، و این روزه گرفتن نفس را ضعیف میکند و انسان را در تصمیم گیری ها قوی میکند.


2. یادآوری گناهان و عذابی که اسحقاقش است

میدانیم که طبق احادیث بعد از پیامبر عذاب به صورتی که در زمان پیامبران گذشته بود برداشته شد، روزه گرفتن در روزهایی که عذاب بر گناهکاران نازل میشد یادآوری این نکته است که بدانیم برخی گناهانی که ساده می انگاریمشان چه عذاب هایی ممکن بود در پی داشته باشد.


3. تعادل در دین

ابتدای آن روایت هم گفته شد که پیامبر هر روز روزه میگرفت و مردم گمان میکردند که اصلا پیامبر غذا نمیخورد، برای رعایت حد وسط و تعادل پیامبر این مساله را رساند به ماهی سه روز تا در همه مسائل مسلمانان بتوانند حد وسط را رعایت کنند. تعادل در دین مساله ایست که رعایت نکردنش منجر به رشد تکفیری ها هم خواهد شد.


4. از لحاظ روانی سه روز برابر با یک ماه است

این همان مساله ایست که در یادداشت قبل هم مطرح کردیم، وقتی شما چند روز روزه نمیگیری و میخواهی یک روز روزه بگیری، شناخت مرد از نامرد است، معلوم میشود با عشق روزه میگیری یا طبق عادت، چون نفس برایش خیلی سنگین است که در پس چند روز روزه نگرفتن یک روز روزه بگیرد و این مساله چون هر ده روز اتفاق می افتد اهمیتش دقیقا مانند این است که آن ده روز را هم روزه بودی، برای همین از لحاظ روانی و تجربی این سه روز برابر با آن یک ماه است.


5. قرار عاشقی و تعبد

این سه روز مانند قرار عاشقی است، قرار خدا این است که این سه روز را روزه بداریم، مانند سر قرار رسیدن است و آن قدر مهم است که مانند یک ماه روزه داری است.



پی نوشت

1- فقها هم بر اساس همین روایات گفته اند که سه روز روزه در هر ماه مستحب است: روزه اولین پنجشنبه هر ماه و آخرین پنجشنبه هر ماه و اولین چهارشنبه دهه دوم هر ماه. (وسیلة النجاة، آیة الله بهجت، ج 1 ، ص 327) 

  • ارادتمند شما

روزه از آن اعمال عبادی است که ثواب بسیاری در روایات برای آن در نظر گرفته اند، عملی که اهل بیت، اولیاء و پیامبر رحمت همواره بر آن مداومت داشتند. داستان هایی از روزه داری سلمان فراسی و بزرگان دیگر در روایات هست که همگی بر حریص بودن اولیاء بر روزه داری است.


سلمان و استفاده از فرصت های دینی

سلمان فارسی روزه میگرفت، به دستوری که اهل بیت بر آن توصیه داشتند، آن هم سه روز روزه داری در سال بود که در روایت زیر داستان بیان میشود:

حضرت صادق علیه السّلام فرمود: روزى پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم به اصحاب خود فرمود: کدام یک از شما تمام مدت عمر خود را روزه می دارید و کدام یک تمام شب ها را زنده دارى می نمائید؟ سلمان فارسى عرض کرد: اى رسول خدا !من پیوسته روزها را روزه می دارم و شب ها را به عبادت و زنده دارى مشغول هستم و هر روز یک قرآن ختم می کنم.

بعضى از اصحاب از سخنان سلمان در غضب شدند و گفتند: اى رسول خدا! این مرد فارسى مى‏خواهد بر ما عرب ها فخر و مباهات کند. دروغ می گوید. ما بسیارى از روزها را دیدیم روزه دار نیست و شب ها می خوابد.

پیغمبر اکرم فرمود: چه می گوئید ، سلمان مانند لقمان حکیم است. از او سؤال کنید تا جواب بدهد. آن وقت سلمان گفت : در هر ماه سه روز روزه می دارم و خداوند می فرماید: مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها  هر کس عمل نیکى به جا آورد، ده برابر خداوند پاداش به او مرحمت مى- کند . ماه شعبان را به ماه رمضان متصل می کنم به این کیفیت تمام روزها را روزه می دارم و پیغمبر اکرم فرمود: هر کس با طهارت بخوابد ،مانند آن است که شب زنده دارى نموده، شب ها با وضو مى‏خوابم و هر روز سه مرتبه سوره اخلاص می خوانم.

صحابه چون این سخنان را از سلمان شنیدند، گویا سنگى به دهانش انداخته اند ، شرمسار شدند و دیگر سخنى نگفتند. (1)


پس چرا باید روزی روزه داری حرام باشد؟

البته دلیل اصلی روزه داری همان است که نزد خدای متعال است و جایی به طور دقیق بیان نشده است اما آنچه از تجربه دین داری و روحیات انسان ها و برخی روایات میشود فهمید دو چیز است که هر دو مهم و ضروری است:

1. رعایت تعادل و حد وسط در دین

2. شناخت مرد از نامرد در عبادت


اسلام دین تعادل است، 

اگر این ویژگی دین اسلام را در کنار آن خصوصیت انسانها قرار دهیم که همواره تمایل به افراط و تفریط و خروج از حدّ اعتدال دارند، می‌توان ربط میان این سخن و فلسفة تحریم روزه در این دو عید را درک نمود. 

روز عید باید روز خوردن و آشامیدن باشد و مقدس مأبی نبایستی چنان بر آدمها مسلط گردد که عید بودن عید را نیز فراموش کنند. به دیگر سخن، عظمت و بزرگی این دو عید به اندازه‌ای است که عید بودن آنها به هیچ عنوان نباید تحت‌الشعاع مسائل دیگر قرار گیرد. 

روزه گرفتن در این دو روز بدون شک این دو عید بزرگ را کم‌رنگ می‌سازد. و شارع چون به این کم‌رنگ شدن راضی نیست دستور به تحریم داده است. 

در حدیثی از امام صادق ـ علیه السلام ـ اشاره‌ای است به همین مضمون. ایشان می‌فرماید: در روز عید فطر و عید اضحی روزه نباید گرفت. چون رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود که این روزها روزهای خوردن و آشامیدن و شادی کردن است.(2)


پس چرا بقیه اعیاد روزه گرفتن اشکالی ندارد؟

بقیه اعیاد قبلش یک جریان زهد سنگین نیست، مثلا در ماه رمضان یک دوره یک ماهه زاهدانه است و در عید قربان قبلش حج و مسائل مربوط به آن ولی در اعیاد دیگر قبلش جریان زاهدانه سنگینی نیست و در ضمن  حکم قطع کننده و حفظ تعادل را نخواهد داشت.


شناخت مرد از نامرد در عبادت است

به گفته بزرگان نفس انسان به یک روز عادت میکند به گناه، اصلا خاصیت نفس این است که برای علاقه مند شدن به گناه یک لحظه برایش کافیست در حالی که برای عادت به مسائل عبادی زمان زیادی نیاز است، به همین خاطر اواخر ماه مبارک کم کم جان انسان ها علاقه مند به روزه میشود.

اگر روز عید فطر روزه حرام نباشد خیلی ها همین منوال را ادامه میدهند و بر طبق عادت روزه داری میکنند، خیلی ها را دیدم که اواخر ماه رمضان به خود قول می دهند که از این به بعد بیایید در غیر ماه مبارک هم روزه بگیریم، ولی به محض تمام شدن عید فطر روزه گرفتن سخت میشود، چون نفس به همان یک روز عادت می کند.

پس خداوند برای شناساندن روزه داران حقیقی به خودشان این روز را حرام کرد تا ببیند چه کسی است که بعد از عید فطر روزه داری میکند. خداوند عبادت از روی عادت را علاقه ای ندارد، عبادت باید با مبارزه با نفس و عشق باشد.

اگر مردی روزهای بعد از عید فطر را روزه داری کن!


پی نوشت:

1. تفسیر جامع‏، بروجردى، انتشارات صدر، تهران‏، 1366 ش‏، چاپ ششم‏.

2. نوری طبرسی، حاج میرزا حسین، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل‌ البیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 407 هـ . ق، ج 7، ص 551.


  • ارادتمند شما

تا به حال به این فکر کردید که خداوند دستور میداد برای عبادت با من هر کس یک بار در ماه فرصت دارد؟ یا مقلا هر کس یک بار حق دارد در ماه فقط نام مرا بخواند و من همان یک بار به حرف او گوش خواهم داد.

یا اینکه مثلا برای عبادت محدودیت داشتیم، مثلا دستور این بود که هر کس حق دارد یک بار در ماه نماز بخواند و بعد از نماز اگر حرفی با من دارد بزند!

همه فرصت عبادت برابر دارند

اسلام، با همه ی زیبایی هایی که تا به حال دیده نشده این محدودیت را قرار نداده است، بلکه گفته هر زمان که خواستی عبادت کنی میتوانی، نه تنها اینگونه، گفته عبادت هایی که نتوانستی به جا بیاوری را هم میتوانی قضا کنی! یا مثلا میتوانست بگوید شب قدر برای کسانی است که هیچ حرامی مرتکب نشده باشند.

فرقی هم نگذاشته که این قضا شدنش از قصد باشد یا سهوا، هر عملی که انجام نشد در اسلام باز هم فرصت انجام آن هست.

در بحث گناهان هم آن را به دو قسم تقسیم کرده که عقل هر فرد آن تقسیم بندی را تایید میکند، گناهانی که به بنده ای آسیب می رساند، گناهانی که بین بنده و خداست.

حق الناس

گناهان قسم اول که حق الناس باشد را اسلام سپرده به انسان، و گفته خود انسان باید از عهده جبران آن برآید و حلالیت بگیرد که کار بسیار سختی است.

امام علی علیه السلام می فرمایند:

الحَجَرُ الغَصبُ فی ‌الدّارِ رَهنٌ عَلی خَرابِها!
وجود یک آجر غصبی در بنای یک خانه، رهن بر ویرانی آن خانه خواهد بود! 1


حق الله

گناهان قسم دوم حق الله است و همه ی زیبایی های بخشش را خداوند به عرصه ظهور گذاشته است. همه ی زیبایی های خداوند را میتوانی اینچا ببینی

خداوند ستار است، غفار است، رحیم است، رحمان است. گفته اگر گناهی کردی به خودم بگو، با خودم در میان بگار، رایگان، هر وقت هم که خودت خواستی، هرجور که خودت خواستی، فقط به خودم بگو، نه این که مانند مسیحیت آن را به بنده ها بگویی و از تو پولی نیز دریافت کنند و آبرویی برایت باقی نماند.

زمان هایی را هم گذاشته که حتما و لابد دعاها بالا می رود، یکی اش همین شب قدر است، گفته این شب هزار شب است، عبادت در این شب مانند عبادت هزار شب است، یعنی اثرات وضعی آن را نیز برایت در پی دارد، و اینجا خداوند باز هم به طرز باورنکردنی درهای بخشش را بازگذاشته است.

نعمت از بس بزرگ است دیده نمیشود

و خدای ما خدایی است، که هیچ محدودیتی در ارتباط بنده با خویش نگذاشته است، نعمتی که آن قدر بزرگ است دیده نمی شود. کافیست بدانی کی وقت عبادت است، به این حدیث نگاه کنید:

امام علی علیه السلام: إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَی النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَی الْفَرَائِضِ
دل‌ها را «رویکردی» است و «رویگردی». پس آنگاه که روی کرد و پذیرش نشان داد به مستحبّاتش وادارید، و اگر روی گرداند و آمادگی نداشت به واجباتش بسنده کنید. 2


همین! خواستم بگویم، حواسمان باشد، اینکه هر وقت میتوانیم عبادت کنیم هم خودش مساله ایست!!!


پی نوشت:

1. نهج البلاغه - حکمت 232

2. نهج البلاغه - حکمت 203

  • ارادتمند شما

آیا تا به حال از خود پرسیدید که زندانی شدن امام حسن عسگری چه سود و فایده هایی برای جامعه امروز مسلمین داشت

زمینه سازی برای حضور امامی غائب در بین مردم در زمان امام یازدهم اوج گرفت، غیبتی که تا امروز و بیش از هزار سال طولانی شده است.


عسگری لقبی همراه با مظلومیت

سه سال از شش سال دوران امامت را در زندان بود، عباسیان در اوج قدرت بودند و جز امام خطری برای خود حس نمیکردند. امام حسن عسگری ساده میزیست و ساده میپوشید و این پوشش ساده در برابر همه قدرت های استکباری زمان می ایستاد.


زندان، زمینه ای برای آمدن حضرت مهدی

بعد از امام رضا علیه السلام به فرزندانش لقب ابن الرضا دادند، امام نهم تا امام یازدهم، ابن الرضا بودند. تلاش عمده و مهم این سه امام بزرگوار تلاش برای ساختن شرایط برای غیبت امام عصر بود.

کم کم امام جواد علیه السلام سعی میکرد خیلی بین مردم نباشد، خیلی از ملاقات ها را خصوصی انجام میداد، تا رسید به امام دهم، این جا و در زمان این امام بسیار شدید تر مراقبت برای دیده نشدن انجام میشد تا مردم به امامی که کمتر ببینند عادت کنند، تا رسید به امام یازدهم، که رسما زمینه سازی برای غیبت امام زمان شروع شد.

امام یازدهم تقریبا همه ملاقات های خود را از پشت پرده انجام میداد، خیلی وقت ها در حرکت ها نقاب میزد، تا کمتر دیده شود، به همین خاطر زندان هم زمینه ای بود برای ارتباط امام با خواص و در منظر نبودن امام یازدهم.


زندان، تهدیدی که فرصت شد

اگر امام رضا علیه السلام ولایت عهدی را زمینه ساخت تا شرایط اسلام بهتر شود، امام عسگری علیه السلام هم زندان را زمینه ای برای درک بهتر غیبت ساخت.

امام حسن عسگری علیه السلام از فرصت زندان برای در پرده بودن استفاده کرد، کاری که مقدمه انتظار بود، آماده کردن مردم برای درک امامی که ممکن است غائب باشد.

مساله ای که امروزه نیز نیاز به پرداخت است، پردازش شود و بیان شود. اینکه میشود امام باشد و نبینی، و اینکه ندیدن امام همه اش دلیلش خود امام نیست، بلکه شرایط اجتماعی هم این مساله را تقویت میکند.


غیبت شاید نام گمراه کننده ای داشته باشد، ولی در واقع امام هست منتها در زندان جهل و غفلت بشریت است، غفلتی که منجی را در پس پرده نگاه داشته و هر کس که میتواند هرچقدر گام بردارد برای برداشته شدن این پرده و نجات چشم های منتظر، برده است و برنده ی این جنگ بین جهل و علم است.


انتظار قبل و بعد از غیبت

امام حسن عسگری مقدمات آمادگی برای فهم معنای انتظار را فراهم کرد، این معنای عمیق انتظار را می رساند، معنایی که هنوز نیامده آمده بود و حالا که آمده باید در جانمان رخنه کند.


پی نوشت:

1. بحارالأنوار، ج 75، ص 372، ح 11



  • ارادتمند شما

زیارت امام رضا علیه السلام و یا حرم هر یک ازاهل بیت آرزوی هر انسان آزاده ایست و مخصوصا برای ما شیعیان زیارت امام رضا مخصوصا یک خاطره به یادماندنی است، حرم اهل بیت علیهم السلام آرامشی با خود دارد که شاید به خاطر دلیلی است که اهل بیت در حدیثی آن را فرموده اند که هر کس قبر ما را زیارت کرده باشد، مثل این است که ما را در زمان حیاتمان زیارت کرده است. (1)

یا این روایت از پیامبر صلی الله علیه و آله که فرمودند:
پاره تن من در خراسان دفن خواهد شد. هر انسان اندوهناکی او را زیارت کند، خدای عزوجل اندوه او را از بین خواهد برد و هر گناهکاری که به زیارت او بشتابد، خدا گناهانش را می‏آمرزد. (2)


اما آنچه که گاه شاید برای امثال من کمی درگیر کننده باشد اینکه واقعا چگونه باید زیارت کنیم؟ از کدام درب وارد شویم؟ کجای حرم بنشینیم؟ چه زیارتی بخوانیم؟ چه دعایی بکنیم؟ ضریح را دست بزنیم یا نه؟ همه و همه ی این ها سوالاتی است که ممکن است برای ما پیش آمده باشد.

پابرهنه شویم یا نه؟ درب حرم با ببوسیم یا نه؟ چه کارهایی را اصلا نباید در حرم انجام دهیم؟ اینکه در حرم گاهی پیش خانواده بنشینیم و صحبت کنیم خوب است یا نه؟

همه و همه و هزاران سوال دیگر برای زائر ممکن است پیش بیاید ولی کار درست چیست؟ زیارت نیکو کدام است؟ کدامش حس خوب و خوشی برایمان خواهد داشت؟


برویم یا نرویم؟

زیارت خوب است ولی آیا ما همیشه میتوانیم زیارت کنیم یعنی آیا همیشه زمان خوبی برای زیارت است؟ امام علی(ع) می‏فرمایند: إنّ لِلقُلوبِ إقبالاً و إدباراً، (3) یعنی گاهی قلب حال عبادت ندارد، گاهی اصلا شاید صلاح نباشد که وارد حرم شویم.

آیت الله بهجت میفرمودند: "به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت علیه‌السلام به شما اجازه داده است. اذن دخول حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام گریه است، اگر اشک آمد امام حسین علیه‌السلام اذن دخول داده‌اند و وارد شوید.

اگر حال داشتید به حرم وارد شوید. اگر هیچ تغییری در دل شما به وجود نیامد و دیدید حالتان مساعد نیست، بهتر است به کار مستحبی دیگری بپردازید. سه روز روزه بگیرید و غسل کنید و بعد به حرم بروید و دوباره از حضرت اجازه ورود بخواهید."


مانند قرآن خواندن است که میفرمایند وقتی حال نداشتی نخوان، زیرا عبادت همراه با کسالت زدگی ایجاد میکند، حضرت آیت الله بهجت میفرمودند: "یکی از بزرگان می‌گوید، من به دو چیز امیدوارم؛ نخست آنکه قرآن را با کسالت نخوانده‌ام. بر خلاف بعضی که قرآن را آنچنان می‌خوانند که گویی شاهنامه می‌خوانند. قرآن کریم موجودی است شبیه عترت. دوم، در مجلس عزاداری حضرت سیدالشهداء گریه کرده‌ام."


چه دعاهایی کنیم؟

همه زیارتنامه‌ها مورد تأیید هستند. زیارت جامعه کبیره را بخوانید. زیارت امین الله مهم است. -قلب شما- این زیارات را بخواند. با زبان قلب خود بخوانید. لازم نیست حوائج خود را در محضر امام علیه‌السلام بشمرید. حضرت علیه‌السلام می‌دانند! مبالغه در دعاها نکنید! زیارت قلبی باشد. امام رضا علیه‌السلام به کسی فرمودند: «از بعضی گریه‌ها ناراحت هستم!»

واقعا باید بدانیم که حضرت ناظرند و حاضر، پس آداب باید رعایت شود، درخواست و حاجت از امام رضا باید با آدابش انجام شود، گویی که نشسته روبروی شما و شاهد است.


کجای حرم بنشینیم؟

حضرت آیت الله بهجت وقتی میخواستند زیارت کنند با این که همیشه از خیابان امام رضا علیه السلام می آمدند حتما از صحن آزادی یعنی پایین پا وارد حرم میشدند، آرام و ساکن بودند چنان قطره ای در اقیانوس، بنابراین اگر عمل بزرگانی چون ایشان بر اساس روایات است بهتر است از پایین پا وارد حرم شویم، اما از آن مهم تر این است جایی که مینشینیم مزاحم کسی نباشد، این طور نباشد جای کسی را بگیریم. (4)

در دست زدن به ضریح همین است، اگر دست زدن به ضریح موجب حق الناس و هل دادن و آزار زائران باشد صلاح نیست. زیارت همه اش ادب است و ادب همراه با آرامش است و این آرامش را در رفتار و سیره بسیاری از بزرگان میدیدیم. آرام قدم برداشتن و کم صحبت کردن میتواند به دستیابی به این آرامش کمک کند.

پی نوشت:

1 قال الصادق (ع) : من زارنا فی مماتنا فکأنما زارنا فی حیاتنا.

حضرت امام صادق (ع) فرمود:هر کس ما را پس از وفاتمان زیارت کند، گویا ما را در حال حیات، زیارت کرده است.

بحار الانوار، ج 97، ص .124

2. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود:«ستدفن بضعة منی بخراسان ما زارها مکروب الا نفس الله کربته ولا مذنب الا غفرالله ذنوبه»

عیون اخبار الرضا، ج‏2، ص‏257.

3. تحف العقول : لأبی محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبة الحرانی من فقهاء القرن الرابع الهجری / باب ما روی عن الامام علی بن أبی طالب ( علیه السلام ) 

4. شیوه زیارت رفتن حضرت آیت الله بهجت 




  • ارادتمند شما

زندگی امام موسی کاظم علیه السلام سراسر درد بود و هجران و سختی و مشقت و آنچه از مردم و اجتماع میدید نامروتی بود و نامردی، اما آنچه در رفتار ایشان هست بزرگی و بخشش و کرامت است و در سختی ها و ناملایمات خوب و مهربان بودن یکی از خصلت های خوبان است که به تبعیت از اهل بیت در جان اولیاء نهفته است.

طی الارض امام موسی کاظم از زندان

مرحوم شیخ صدوق و دیگر بزرگان آورده اند: پس از آن که چون هارون الرّشید حضرت ابوالحسن ، امام موسى کاظم علیه السلام را از زندان بصره به بغداد منتقل کرد، تحویل شخصى به نام سندى بن شاهک یهودى داده شد.

  • ارادتمند شما

روزگاری برای ارتباط با کسی که کمی هم از تو دور بود نامه بهترین راه بود، حتی اگر در یک شهر دورتر از تو بود، برای من که اهل شمالم معمولا نامه نگاری در بین خانواده ما رواج داشت، ما در روستا بودیم و بقیه بستگان در شهر و این بهانه ای بود برای نامه نوشتن.

روستای ما از لحاظ مکانی در 30 کیلومتری شهر قرار داشت و تنها وسیله ای که به روستا می آمد یک مینی بوس بود که هر روز ساعت ده صبح وارد روستا میشد و تا برگردد ساعت دو عصر بود.

  • ارادتمند شما

شنیدید میگن توکل کن به خدا و غصه نخور؟ ولی این دو تا چه ربطی به هم دارن، و ما تا چه حد به ضرورت این توکل در زندگی پی بردیم؟ یک حلقه مفقوده تو زندگی ما که اگه باشه خیلی از مشکلات ما حل خواهد شد.

برای بررسی اینکه این حلقه مفقوده یعنی توکل چه مسائلی رو حل خواهد کرد کافیه یه نگاهی به این روایت بندازیم:

  • ارادتمند شما

برنامه ای پخش میشه از تلوزیون به نام "دوستت دارم مادر" که این شب ها به مناسبت روز پدر نامش رو تغییر داد و شد "دوستت دارم پدر"، برنامه ای که دلنشین با فضا و دکوراسیون یک خانه سنتی که خود به خود آرامش خاص و سادگی دلنشینی رو به مخاطبش انتقال میده.

دیشب مهمان برنامه حجت الاسلام قرائتی بود، معلم قرآنی که عمر خودش رو پای قرآن گذاشت و همه عمر برای قرآن تبلیغ کرد، هر بار که ایشون رو میبینم یاد یک دیالوگ از دیالوگ های زلیخا در فیلم یوسف پیامبر می افتم که میگفت: "من هم اگر جای یوزارسیف بودم و چنین خدایی داشتم همه عالم را وادار به پرستشش میکردم".

  • ارادتمند شما

اعتکاف یک سه روزه ی زیباست در جایی به نام مسجد قرار است از این به بعد نامش هم آرامش بیشتری برایمان داشته باشد، خیلی ها این روزها در حال مرتب کردن کارهایشان هستند تا با فراغ بال بیشتری در این امر معنوی شرکت کنند.

از اهداف اعتکاف پالایش روح است و سه روز خلوت با خدا، پس باید لوازمی نیز که با خود میبریم ما را در این امر کمک کند، با توجه به تجربیات خودم در اعتکاف بر آن شدم برای کسانی که سال اولشان است که معتکف میشوم بنویسم چه ببرند یا چه نبرند!


چه ببریم؟

1- قرآن کوچک و مفاتیح کوچک شخصی - مخصوصا برای مساجدی که ممکن است قرآن و مفاتیح به اندازه کافی نباشد. "1"

2- یک رمان یا کتاب دوست داشتنی - حتما کتابی که خواندنش برای شما لذت بخش است همراهتان باشد تا در وقت هایی که میل به دعا و قرآن نیست وقتتان خوب و نیکو بگذرد.

  • ارادتمند شما